پروانه شایسته فر
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری بین اضطراب آزمون با عملکرد تحصیلی (عملکرد در آزمونهای کشوری زبان انگلیسی نظام متوسطه)، با واسطهگری مؤلفههای انگیزه و اضطراب یادگیری زبان انگلیسی، انجام شد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل دانشآموزان سال سوم مقطع متوسطۀ استان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری بین اضطراب آزمون با عملکرد تحصیلی (عملکرد در آزمونهای کشوری زبان انگلیسی نظام متوسطه)، با واسطهگری مؤلفههای انگیزه و اضطراب یادگیری زبان انگلیسی، انجام شد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل دانشآموزان سال سوم مقطع متوسطۀ استان اصفهان بود که ابتدا تعداد 340 نفر بهعنوان نمونۀ آماری به روش تصادفی انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای مورد نیاز از آزمون کشوری زبان انگلیسی مقطع متوسطه، پرسشنامۀ اضطراب آزمون (ساراسون، 1984) و مقیاسهای اضطراب یادگیری و انگیزۀ یادگیری زبان انگلیسی (گاردنر، 2004) استفاده شد که نهایتاً 303 نفر (142 پسر و 161 دختر) اطّلاعات لازم را فراهم نمودند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از تحلیل عامل تأییدی، آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج حاصل از مدلیابی ساختاری نشان داد که دو مؤلفۀ اضطرابزا (اضطراب آزمون و اضطراب یادگیری) از طریق رابطۀ معکوس با مؤلفۀ انگیزۀ یادگیری بر عملکرد تحصیلی تأثیر معنادار منفی دارند. اگرچه نقش میانجیگری دو مؤلفۀ انگیزه و اضطراب یادگیری تأیید شد، امّا یافتهها رابطۀ معنادار مستقیم اضطراب یادگیری با عملکرد تحصیلی را تأیید ننمودند. مدل پیشنهادی پژوهش دارای برازش بوده و مورد تأیید قرار گرفت و 46 درصد از واریانس عملکرد تحصیلی توسط مؤلفههای انتخابی مدل مورد تبیین قرار گرفت. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت با کاهش اضطراب آزمون و اضطراب یادگیری زبان انگلیسی انگیزۀ یادگیری افزایش یافته که بهنوبۀ خود میتواند عملکرد آزمونی دانشآموزان را ارتقاء بخشد.
پروانه شایسته فر؛ غلامرضا کیانی؛ منیره نوروزی
چکیده
اصلاحات آزمونمحور اغلب به عنوان ابزاری راهبردی برای القا و پیشبرد تغییراتی مطلوب صورت میگیرند. با وجود این، ادبیات مرتبط حاکی از آن است که موفقیت، اغلب آنطور که امید آن میرود حاصل نمیگردد. دلایل چنین ناکامیهایی معمولاً در مراحل پایانی برنامۀ تحولیافته، یعنی ارزشیابی مؤخر بر تجربه بررسی گردیده و ارزشیابی حین تجربه همچنان ...
بیشتر
اصلاحات آزمونمحور اغلب به عنوان ابزاری راهبردی برای القا و پیشبرد تغییراتی مطلوب صورت میگیرند. با وجود این، ادبیات مرتبط حاکی از آن است که موفقیت، اغلب آنطور که امید آن میرود حاصل نمیگردد. دلایل چنین ناکامیهایی معمولاً در مراحل پایانی برنامۀ تحولیافته، یعنی ارزشیابی مؤخر بر تجربه بررسی گردیده و ارزشیابی حین تجربه همچنان مورد غفلت مانده است. در کشور ما، سیاستگذاری مربوط به اصلاح کنکور سراسری موج اصلاحاتی را در نظام دیرینة سنجش و پذیرش دانشجو به بار آورد. در حوزۀ زبان انگلیسی، این اصلاحات بر جایگزینی تدریجی بخش زبان انگلیسی کنکور با آزمونهای سراسری زبان دبیرستان تأکید دارد. بهدنبال چنین تغییری، ارزیابی تبعات و پیامدهای برنامة جدید الزامی بهنظر میرسد. بههمین منظور، برای جمعآوری داده از جمعی از ذینفعان و ذیربطان این تحول از مدل ترکیبی کیفیکمی استفاده شد. ابتدا، دیدگاه استادان، مدرسان و سرگروهان (16 نفر) از طریق مصاحبههای نیمهساختار یافته استخراج و سپس از 406 معلم زبان انگلیسی نظرسنجی بهعمل آمد. روایی ابزار محققساخته از طریق تحلیل عاملی تأییدی-AMOS و اکتشافی-SPSS انجام و پایایی آن نیز محاسبه شد. نتایج تحلیل محتوایی مصاحبهها و تحلیل دادههای کمی حاکی از آن است که بین نظرات مدرسان و معلمان با نظرات سیاستگذاران تفاوتهایی مشاهده میشود، بهویژه، در مقولات عدالت در آزمون، اهداف آموزشی/یادگیری و طراحی، تدریس و برنامهریزی. بهطور کلی، نتایج گویای آن است که با توجه به شرایط فعلی آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در دبیرستانهای کشور و چالشهای موجود، محتمل است که طرح تغییر، در شکل کنونی خود، به ابزاری نامناسب جهت پیشبرد اهداف ایدئال و بلندپروازانه تبدیل شود.